نام من Riikka است. من دانشجوی دکترا در رشتۀ انسان شناسی اجتماعی از پوهنځی علوم اجتماعی پوهنتون Tampere هستم. من نیز تکوالد دو طفل هستم.
کار مطالعاتی فعلی من در سال 2014 با مطالعات آموزش زودهنگام دوران طفولیت در پوهنتون Jyväskylä آغاز شد. این مطالعات در تابستان 2015 زمانی که اولین طفل من به دنیا آمد معنای جدیدی پیدا کرد. در همان تابستان، پناهجویانی بیشتری در مقایسه با قبل، وارد فنلاند می شدند. اهمیت این همزمانی در آن موقع در زندگی ما مشخص بود – ما در فعالیت هایی با پناهجویان اشتراک می کردیم و من اشتیاق خود به برابری را در بحث های مربوط به مهاجرت یافتم. معانی این مجموعه به شمول اولین طفل تازه متولد شده، پناهجویان در حال ورود، مطالعات آموزشی و گفتمان های خشن که در رسانه های اجتماعی در حال چرخش است تا این لحظه که من در حال انجام تحقیقات دکترای خود بالای اطفال زیر سن مکتب ساکن در مراکز پذیرش هستم، ادامه داشته است.
سفر مطالعاتی من در سال 2018 به Tampere برای مطالعات کارشناسی ارشد در مطالعات جنسیتی، علوم اجتماعی ادامه یافت. پایان نامه ماستری من به هنجارهای جنسیتی و جسمانی در زمینه آموزش در دوران طفولیت می پردازد.
پس از ختم دوره ماستری در سال 2020، به عنوان محقق در پروژه ای به نام «جریان های قدرت» مشغول به کار شدم. همچنین شروع به تهیه پلان پژوهشی برای تحقیقات دکترای خود کردم.
تحقیقات دکترای من توسط محقق اکادمی، داکتر Mari Korpela (YTT) و استاد رشته شغلی، داکتر Mervi Kaukko (KT) نظارت می شود. تخصص بسیار قوی سرپرستان من در زمینه تحقیق بالای اطفال به من کمک کرد تا روی پلان تحقیقاتی و درخواست های مالی خود کار کنم به طوری که در سال 2021 دو جایزه کمک مالی دریافت کردم. در نومبر 2021، دومین طفلم نیز به دنیا آمد، و به این ترتیب توانستم رخصتی زایمان خود را با علم به اینکه جنبه مالی تحقیقاتم پوشش داده می شود، شروع کنم.
رخصتی والد من در پاییز 2022 به پایان رسید و زندگی اکادمیک من منحیث تکوالد دو طفل آغاز شد. خواستهها، پیش فرض ها و انتظارات دنیای اکادمیک ممکن با واقعیتهایی زندگی روزمره من و بسیاری از محققان دیگر و فامیل هایشان در تضاد باشد. یکی از اهداف کار پژوهشی من این است که موقعیت های خانوادگی و زندگی را در کنار کار آکادمیک و همچنین ساختارهایی که چالش های غیرضروری برای آن کار ایجاد میکنند، به نمایش بگذارم. (به آلوا و رابرتسون، 2022 مراجعه کنید.)
وقتی به مرکز پذیرش می روم تا با اطفالی که در آنجا زندگی میکنند، دانش تولید کنم، طفل های خودم را نیز همراه می برم – شاید نه به طور مشخص هر روزه، بلکه منحیث افکار، احساسات و دغدغه های جسمانی. فرزندپروری خودم بخش کلانی از تحقیقات من است: این موضوع بر سؤالاتی که پرسان می کنم تأثیر میگذارد؛ سمت و سوی توجه من را تعیین می کند؛ دروازه ها را به روی من باز می کند و سایر دروازه ها را می بندد. (نگاه کنید به کورپلا و همکاران، 2016.)
برابری و عدالت برای من ارزش های مهمی هستند. نیرویی که مرا در اهداف اکادمیکم به جلو سوق می دهد، امید به فرصتی برای شکل دادنِ جامعۀ اطراف است. یکی از راه هایی که میتوان این کار را انجام داد، دانش تولید شده و نارضایتی هایی است که توسط تحقیقات مطرح میشود. ما با هم می توانیم جامعه را به گونه ای شکل دهیم که برابری و عدالت در زندگی روزمره همه ما که در اینجا زندگی می کنیم تحقق یابد.
آلوا، اچ، و رابرتسون، ام. (2022). فامیل، شکست و خستگی در میدان: مجموعه ای از حذفیات. مجله افریقایی جنسیت و مذهب، 28 (1)، 98-107.
https://doi.org/10.14426/ajgr.v28i1.1353
کورپلا، ام.، هیروی، ال.، و تواه، اس. (1395). نه به تنهایی: انجام کارهای میدانی با همراهی اعضای فامیل. Suomen Antropologi: مجله انجمن انسان شناسی فنلاند، 41(3)، 3-20.